معنی انزوا طلب
حل جدول
کناره گیر
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
انزوا. [اِ زِ] (ع اِمص) گوشه نشینی و کناره جویی از مردم و خانه نشینی. (ناظم الاطباء). گوشه نشینی و یک سو شدن از خلق. (غیاث اللغات). گوشه گیری. گوشه گرفتن ازخلق. (یادداشت مؤلف). کناره گیری. عزلت. اعتزال. اعتزال جستن. منزوی شدن. انعزال. (از یادداشتهای لغت نامه). || (اِ) گوشه ٔ خانه. (مؤید الفضلاء).و رجوع به انزوا و انزوا جستن و انزوا گرفتن شود.
طلب
طلب. [طَ ل َ] (نف مرخم) در ترکیب به معنی طلبنده و طلب کننده آید.
ترکیب ها:
- آرزوطلب. آزادی طلب. آشوب طلب. جاه طلب. حقیقت طلب. ریاست طلب. شرطلب. شهرت طلب.صلح طلب. غوغاطلب. فرصت طلب. مشروطه طلب. مقام طلب. هرج ومرج طلب. هنگامه طلب. رجوع به هر یک از این ترکیبات در جای خود شود.
طلب. [طِ] (ع ص، اِ) مرد خواهان زنان. || زن خواسته ٔ مرد و معشوق او. گویند: هو طلب النساء و هی طلبه. ج، اَطلاب، طِلبه. (منتهی الارب).
طلب. [طُ ل ُ] (ع ص، اِ) ج ِ طَلوب. (منتهی الارب).
انزوا گرفتن
انزوا گرفتن. [اِ زِ گ ِ رِ ت َ] (مص مرکب) گوشه گرفتن. عزلت گرفتن:
صحرای دولت تو خوش و سبز و خرم است
نتوان گرفت بیهده در خانه انزوا.
معزی (از آنندراج).
مترادف و متضاد زبان فارسی
اعتزال، اعتکاف، تجرد، تنهایی، عزلت، گوشهگیری، گوشهنشینی
فارسی به عربی
عزله
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) گوشه گرفتن گوشه گیر شدن کناره گیری کردن، (اسم) گوشه گیری گوشه نشینی.
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ عمید
گوشهگرفتن، گوشهگیر شدن، کنارهگیری کردن، گوشهنشینی،
فرهنگ واژههای فارسی سره
گوشه گیری
کلمات بیگانه به فارسی
گوشه گیری
معادل ابجد
106